کیفیت علم الهی به جزئیات از دقیقترین مسائل فلسفه اسلامی است. متکثّر و متغیر بودن مادیات سبب پیچیدگی بیشتر تبیین کیفیت علم الهی است. براساس نتایج این پژوهش، سبزواری در علم ذاتی خداوند از قاعده بسیطالحقیقه و در علم فعلی از اضافه اشراقی بهره برده و معتقد است که موجودات مادی، معلوم بالذات خداوند بوده و مادی بودن آنها مانع علم حضوری به آنها نیست، اما علامه طباطبایی در علم ذاتی خداوند، علاوهبر قاعده بسیطالحقیقه از طریق اطلاق ذاتی استدلال نموده و در علم فعلی بیان میکند که موجودات مادی، متعلق ادراک و معلوم بالذات قرار نمیگیرند و ملاک معلوم بودن را تجرد از ماده دانسته و معتقد است که خداوند به صور اشیاء علم دارد. بنابراین باوجود تفاوت در شیوه استدلال در تبیین علم ذاتی خداوند و اختلاف در چگونگی مدرَک واقع شدن مادیات در علم فعلی، در این پژوهش به روش مقایسهای به تقریر و تحلیل آراء آنها پرداخته شده است.