:: دوره 14، شماره 54 - ( پاییز 1397 ) ::
جلد 14 شماره 54 صفحات 60-45 برگشت به فهرست نسخه ها
تأملی بر مرگ و معنابخشی آن به زندگی در حکمت صدرایی و اگزیستانسیالیسم الحادی
علی عسگری‌یزدی 1، محسن قمی ، محمد رازآبادی
چکیده:   (4077 مشاهده)
اگزیستانسیالیسم الحادی با رویکردی این جهانی به تحلیل انسان پرداخته و با نفی متافیزیک، وجود روح انسانی را منتفی می‌داند؛ انسان دارای وجودی تصادفی و متناهی است و خود باید معنا بخش زندگی رو به مرگ خویش باشد. سرانجام این زندگی عبث و بیهوده، مرگی است که همه‌ی تلاش بشر برای فرار از نابودی و نیل به جاودانگی را محکوم به یاس و ناامیدی می‌کند. اما در حکمت صدرایی انسان متشکل از جسم میرا و روح نامیرا است و شخصیت حقیقی انسان، روح جاودانه‌ی اوست. روح با هدف تعالی و پس از طی مراحل کمال و بی نیازی از جسم مادی آن را رها کرده و به حیات ابدی خویش ادامه می‌دهد، تا مرگ سرآغازی باشد بر زندگی حقیقی، رهیدن از ‌‌قفس تن و همچنین ارمغان آور امید و بیداری در انسان‌. در این مقاله بر آنیم تا با تبیین ماهیت مرگ، به بررسی و مقایسه نقش مرگ در معنابخشی به زندگی از نگاه این دو مکتب بپردازیم.

 
واژه‌های کلیدی: مرگ، هستی، جاودانگی، معنای زندگی، حکمت صدرایی، اگزیستانسیالیسم.
متن کامل [PDF 227 kb]   (616 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: کلام جدید
دریافت: 1397/3/30 | پذیرش: 1397/10/26 | انتشار: 1397/10/26 | انتشار الکترونیک: 1397/10/26


XML   English Abstract   Print



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
دوره 14، شماره 54 - ( پاییز 1397 ) برگشت به فهرست نسخه ها