این نوشتار به دنبال ارزیابی اندیشه دینی تجربه محور است. برآیند این پژوهش آن است که التزام به احکام اسلام بنابر چنین اندیشهای، ناچیز یا ناممکن است. لازمه علمگرایی و تجربه محوری در حوزه متافیزیک، فیزیکی و کمیتی کردن امور غیرمادی مانند وحی، معجزه و صفات انبیاست و چنین نگرشی به کشف حقیقت یاری نمیرساند. در این مقاله، دیدگاههای برخی از اندیشمندان معاصر، مانند آقای مهندس بازرگان به عنوان نمونه بررسی میشود. گرچه خود وی درصدد التزام به اسلام بوده و بر آن تأکید بسیاری کرده است و توحید و کمال آخرتی را هدف بعثت پیامبران دانسته و راه رسیدن به این اهداف را التزام به دین و دینورزی شمرده است. با وجود برخی باورهای وی که حاصل آنها به چالش کشیدن رئالیسم، نظریه ولایت الاهی و رهبری دینی است، هیچگاه نمیتوان دیندار واقعی بود و رضای خدا را کسب کرد.