1- دانشگاه ادیان و مذاهب قم 2- دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده: (3290 مشاهده)
مرگ، سادهترین واقعیت زندگی ماست. ما متولد میشویم، رشد و زندگی میکنیم و در پایان، میمیریم، از این سادهتر نمیشود. شاید گمان شود که مرگ نابودگر زندگی و نقطهای در برابر آن است. بههمین دلیل، زیستن با انکار مرگ است که معنا یافته و پایا میشود. حال اینکه مرگ صرفاً یک پایان نیست، بلکه فرایندی بامعناست. فرایندی که با کمک دین، نهتنها ویرانگر زندگی نیست، که آن را معنا میدهد. زندگی با انکار مرگ، اصالت خود را از کف میدهد. مرگ در سطح شناختی «ایجاد آگاهی از موقعیت» میکند و درحقیقت، پاسخی است به این پرسش که ماهیت این جهان چیست؟ و در سطح کُنش، رویه اخلاقی خاصّی را مطالبه میکند و از اینجاست که کارکردهای مرگ سامان مییابند. این کارکردها تماماً معنایی است که مرگ به زندگی میدهد. اگر اندیشه مرگ نبود، احتمالاً آدمها طوری دیگر زندگی میکردند.