۷ نتیجه برای قدرت
فهیمه فرهمند،
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
میان بسیاری از باورهای کلامی و جهتگیریها و مناسبات اجتماعی و سیاسی در تاریخ اسلام، رابطهای انکارناپذیر یافت میشود. بر همین اساس، ائمه(ع) در طول دوره حدود ۲۵۰ سال حضور خود در میان مردم و در شرایطی که فاقد ابزار معمول و اهرم متعارف اعمال قدرت و حاکمیت - از جمله قدرت سیاسی و نظامی- بودند، با عرضه نظریه «امامت منصوص» بهجای مدل رایج امارت و خلافت در جامعه اسلامی و در قالب یک جهتگیری کلامی، زمینه تعمیق نفوذ و گسترش اثربخشی و اقتدار خود را در عرصه مناسبات اجتماعی و سیاسی فراهم نمودند.
این پژوهش که بر نظریه پارسونز در باب ارجاع قدرت به اقتدارِ مبتنی بر مشروعیت استوار است، تلاش میکند چگونگی تأثیر اصل امامت در کلام شیعه - از راهی غیر از توسعه قدرت سیاسی و نظامی- بر مناسبات اجتماعی و معادلات سیاسی آن روزگار را که به شکلگیری مدل جدیدی از اقتدار انجامید و در نتیجه آن، ائمه به جدیترین خطر برای حاکمیت دستگاههای سیاسی معاصر خود تبدیل شدند، تبیین کند.
بهادر مهرکی،
دوره ۸، شماره ۲۸ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
متکلمان و حکیمان مسلمان، تعاریف مختلفی برای قدرت ارائه کردهاند. مشهور آن است که متکلمان قدرت را به «صحه الفعل و الترک» و حکما آن را به «کون الفاعل بحیث إن شاء فعل و إن لم یشأ لم یفعل» تعریف کردهاند.
به نظر میرسد باید قدرت را امری وجودی و دارای مراتب تشکیکی بدانیم که مراتب مافوق، کمالات مراتب مادون را داشته باشند؛ در این صورت، تعریف حکما شامل تمامی مراتب وجودی (حق تعالی و غیر او) و تعریف متکلمان فقط شامل مراتب مادون خداوند میگردد.
مهدی فرمانیان، حسین حجتخواه،
دوره ۱۱، شماره ۴۰ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
«اراده الهی» از مهمترین مباحثی است که تبیین کلامی و فلسفی آن با یکدیگر متفاوت است؛ هرچند برخی متکلمان در تفسیر «اراده الهی» به اندیشه فلسفی گراییدهاند. در اندیشه متکلمان نخستین امامیه، با تأکید بر مضامین احادیث اهلبیت^، اراده یکی از مراتب فعل الهی و بهمعنای «عزم بر مشیت» بود؛ اما مدرسه بغداد، همگام با معتزله بغداد، آن را به «فعل الهی» یا «امر به فعل» تفسیر کرد؛ گرچه ذاتی دانستن اراده و تفسیر آن به «علم به مصلحتِ در فعل» نیز طرفدارانی داشت. پس از مدرسه بغداد و در طول تاریخ کلام امامیه، تحلیل اراده تحتتأثیر اندیشه فلسفی قرار گرفت و سرانجام در مدرسه حله، اراده به امری ذاتی یا همان داعی، یعنی «علم به مصلحت و خیریت در فعل» تفسیر شد. در این پژوهش، درصدد هستیم با واکاوی چیستی اراده از دیدگاه فیلسوفان و متکلمان، سیر تطور آن را در سدههای میانه، بهویژه در اندیشه کلامی مدرسه بغداد و حله بررسی کنیم و با ارزیابی تطبیقی این دیدگاهها، نسبت آنها را با رویکرد روایات در این زمینه دریابیم.
محمدجواد اصغری، سید محمود موسوی،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
سوئینبرن، فیلسوف دین معاصر، در آثار خود تلاش کرده است تا تقریر جدیدی از براهین اثبات وجود خدا ارائه دهد. وی قبل از پرداختن به این براهین، ابتدا به تبیین صفات خداوند پرداخته است؛ سرمدیت، قدرت، علم، خیریت، تشخص و اختیار از جمله صفاتی است که او به تحلیل آنها پرداخته و گاه تبیینهای منحصر به فردی از آنها ارائه نموده است. تقسیم صفات به دو گروه اصلی و استنتاجی، تصریح به عدم تعلق قدرت مطلق خداوند به محالات ذاتی، و تأکید بر علت محدثه و مبقیه بودن خداوند نسبت به عالم و اختیار خداوند، از مهمترین نکاتی است که وی در باب صفات خدا بیان کرده است. بیشتر دیدگاههای وی با نگره فلاسفه اسلامی در این خصوص منطبق است؛ اما عدم بحث مبسوط از صفات استنتاجی، عدم توانایی وی بر حل شبهه علم ازلی خداوند به افعال اختیاری انسان و عدم پذیرش معنای دقیق از سرمدیت، مهمترین اشکالات وی در باب تبیین صفات خداوند است. در این پژوهش با بازخوانی تبیینهای سوئینبرن از این صفات، به ارزیابی و نقد آنها خواهیم پرداخت.
سید حسن قاضوی، حمید ملک مکان، سید محمد قاضوی،
دوره ۱۷، شماره ۶۴ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
در این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی به مسئله اجتماع دو قادر بر یک مقدور از دیدگاه معتزله و امامیه پرداخته میشود و استطاعت و قدرت خداوند و انسان نیز مورد کاوش قرار میگیرد. یافتههای تحقیق نشان میدهد؛ معتزله و از جمله عبدالجبار در عین اعتقاد به تقدم استطاعت انسان بر فعل، به قدرت خداوند نیز نسبت به جمیع ممکنات معتقدند. اما در تعارض میان قدرت خداوند و قدرت انسان نسبت به یک فعل، تنها انسان را قادر دانسته و به تفویض گرایش پیدا کردهاند. در امامیه، برخی از متکلمین نخستین (از اصحاب ائمه^) هم خداوند و هم انسان را قادر میدانند. بدینصورت که استطاعت انسان مشروط به سلامتی اعضا و جوارح و صحت جسم است و تحقق فعل وابسته به سبب وارد ـ از سوی خداوند ـ می باشد. برخی همنوا با معتزله و برخی نیز از اقوی بودن قدرت خداوند سخن گفتهاند. متکلمین معاصر با طولی دانستن قدرت انسان، هم از قدرت خداوند و هم از قدرت انسان دفاع کردهاند.
عادل مقدادیان،
دوره ۲۰، شماره ۷۶ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
از منظر عرفانی، همه اسماء الهی در مقام کمون و بطون، اسم ذاتاند. مسئله تحقیق حاضر بررسی و تعیین صفت قدرت الهی، از نظر صفت ذات یا صفت فعل بودن آن است. اگر بپذیریم قدرت از صفات ذات است، باید این مسئله را حل کنیم که صفت ذات همیشه باید ظهور داشته باشد در حالی که قدرت در همه زمانها ظهور ندارد. شبهه ای که گاه از نظر عرفانی اینگونه پاسخ داده شده که صفت قدرت میتواند صرفاً وجود داشته باشد ولی در کمون و بطون مانده است. ملاّهادی سبزواری به علّت تمایلات عرفانی مورد دوم را میپذیرد. این پژوهش بر اساس منابع کتابخانهای و با روش توصیفی و تحلیلی نظریه ملاّهادی سبزواری را تقریر و تبیین کرده است. یافتههای تحقیق حاضر حاکی از آن است که حکیم سبزواری در مسئله «قدرت الهی» مبتنی بر تعریف لزوم مختار بودن در فعل یا ترک فعل، به یکی از دو مشکل موجَبیت خدا یا انقلاب در ذات بر نمیخورد بلکه با نگاه عرفانی، به قدیم بودن تجلّی ذاتی یعنی قدیم بودن صفات چهارگانه حیات و علم و قدرت و ربوبیت میرسد و این قِدَم ذات است نه قِدَم فعل.
حامد سجادی گوگدره، محمدعلی وطن دوست،
دوره ۲۰، شماره ۷۷ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
مسئله نسبت دین و قدرت از جمله مسائلی است که از دیرباز مورد سوالات و ابهامات بسیاری از نواندیشان معاصر قرارگرفته است که در این میان عبدالکریم سروش از مشهورترین این افراد است؛ وی زبان اسلام را زبان قدرت و خشونت و پیامبر را عارفی مسلح و قدرت طلب معرفی میکند. سروش در اثبات دیدگاه خود، با استناد به آیات قرآن، به تفسیر و تحلیل آیات جهاد، آیات عذاب مجرمین در جهنم، آیات ابتدایی سوره توبه و آیه ۲۹ سوره توبه و اخذ جزیه از اهل ذمه میپردازد و آن را منطبق با نظریه اقتدارگرایی و خشونت طلبی پیامبر اسلام و قرآن برمیشمرد. تبیین و بازخوانی ادله نقلی دیدگاه سروش، با روش تحلیلی ـ انتقادی انجام شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد ادله نقلی دیدگاه سروش، از اتقان لازم برخوردار نبوده و تفسیر وی از آیات، مخالف با سایر آیات قرآن، سیره مسلمین و نظرات فقهاء امامیه است.