اهتمام به کارکرد انگیزشی با حذف بُعد واقعگرایی و معرفتبخشی آن، یکی از دیدگاههای نسبتاً پرطرفدار در زبان دین قلمداد میشود که گروهی از فیلسوفان، جامعهشناسان و روانشناسان از آن پشتیبانی کردهاند. رویکرد این مقاله، بررسی و نقد دیدگاه فوق است که ضمن معرفی نظریه کارکردگرایانه در زبان دین و عناصر تشکیلدهنده آن، به پیامدهای این نظریه و تحلیل آن پرداخته است.