بررسی تطبیقی معرفت فطری خدا ازنظر علامه طباطبایی
با نظریه حس الوهی پلانتینگا
|
مهدی فدایی |
|
|
چکیده: (2354 مشاهده) |
ازنظر علامه طباطبایی، انسان دارای فطرتی خاص است که او را به سنت خاص زندگی و راه معینی که منتهی به هدف و غایتی خاص (خداوند) میشود، هدایت میکند؛ راهی که جز آن راه را نمیتواند پیش گیرد، «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها.» ازسوی دیگر، براساس الهیات کالوینی اذعان به وجود خداوند، در اعماق ذهن هر انسانی وجود دارد و اکتسابی هم نیست؛ بدینگونه که نظریهای باشد که در مدرسه و با تعلیم استاد فرا گرفته شود. بلکه چیزی است که هریک از ما از رحم مادر، کاملاً آن را میشناسیم و خود طبیعت هم اجازه فراموشی آن را به کسی نمیدهد. در این مقاله کوشیدهایم وجوه اشترک و افتراق این دو دیدگاه را بررسی کنیم. قلب، جایگاه معرفت فطری، غیر اکتسابی بودن معرفت، هدایتگری انسان، تخلفناپذیری، لزوم تکامل و بلوغ این گرایش، تأثیر گناه بر این نوع معرفت، بهعنوان وجوه مشترک؛ و انگیزه طرح، ماهیت معرفت فطری، تأثیر آگاهی به قوه معرفتی، منطقهای بودن، متعلق معرفت فطری و نحوه دریافت معرفت، بهعنوان وجوه افتراق این دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است. |
|
واژههای کلیدی: علامه طباطبایی، آلوین پلانتینگا، حس الوهی، فطرت، مبناگرایی |
|
متن کامل [PDF 316 kb]
(624 دریافت)
|
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله:
کلام قدیم دریافت: 1397/7/26 | پذیرش: 1397/7/26 | انتشار: 1397/7/26 | انتشار الکترونیک: 1397/7/26
|
|
|
|
|
ارسال نظر درباره این مقاله |
|
|