1- دانشجوی دکتری مدرسی تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه معارف اسلامی roogayehyazdani@gmail.com 2- استادیار گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه معارف اسلامی (نویسنده مسئول) parhizkari@maaref.ac.ir
چکیده: (78 مشاهده)
براساس مبانی انسانشناسی اسلامی، انسانِ کامل و خلیفه الله، از جایگاه ویژهای در نظام هستی برخوردار است، اما سایر مکاتب فکری، بدلیل عدم پیوند با عالم فرامادی و محدودیتهای بینشی که گریبانگیر آنهاست، با نقصها و محدودیتهایی در این زمینه روبهرو هستند. بنابراین تفاوتهای عمدهای در زمینه مبانی انسانشناسیِ اسلام حقیقی با سایر مکاتب وجود دارد. مساله و هدف این پژوهش، تبیین مبانی انسانشناختی جریان اموی – به عنوان جریان اسلام غیر حقیقی- و به دنبال آن مشخص کردن نقاط همگرایی و واگرایی آن با مبانی با اسلام حقیقی و میزان تمایز و انحراف آنهاست. از اینرو با بهرهگیری از دادههای کتابخانهای و مبتنی بر روش تحقیق توصیفی – تحلیلی، ابتدا مبانی و پیشفرضهای انسانشناختی امویان همچون؛ جبرگرایی، نفی کرامت انسانی، عقلگریزی، نفی اصل تساوی، حیات پس از مرگ و ... پردازش و سپس به مقایسه و ارزیابی موارد مذکور با نگاه اسلام به انسان پرداخته شده است. از بررسی و تحلیل مبانی مذکور این یافتهها حاصل گردید که مبانی انسانشناختی ماخوذه در جریان اموی، تمایزات بنیادین با مبانی انسانشناختی اسلام حقیقی دارد. بنابراین دستاورد مقاله پیش رو، با استناد به شواهد و دادههای تاریخی، حکایت از استحاله عمیق، در باورهای و مبانی انسانشناسی جریان اموی دارد.