اختیار اعمال انسانی از یکسو و ضرورتهای الهیاتی ناشی از قدرت و علم خداوند از جنبه دیگر، دو سویه نزاع میان متکلمان بوده که براساس نوع تقریر ارتباط بین آنها، سه رویکرد کلامی میان مسلمانان ظهور کرده است. امامیه در مقایسه با اشاعره و معتزله، رویکردی بینابین را برگزیده که ضمن حفظ سویههای ارادی عمل، نظاممندیِ برآمده از قدرت خداوند نیز نادیده گرفته نمیشود. در این مقاله با ارزیابی اجمالی شرایط تاریخی و اجتماعی این نظریات، امکانات فهم جامعهشناسانه در خصوص جایگاه «اختیار» و حدود آن بررسی میشود. شرایط مدرن و فهم جامعهشناسانه معطوف به آن، صورتبندی جدیدی را از وضعیت اراده پیش نهاده است. در چنین وضعیتی، اجبار اجتماعی، محصول ارادههای افراد پرشماری است که به یکدیگر معطوف شدهاند و این پدیده برای تحقق حداکثری، خصلتی مستقل و اجباری مییابد. قواعد الزامآور فرهنگی موجب میشوند تا اراده امکان تحقق یابد. گرچه گونه معرفت جامعهشناختی نمیتواند در خصوص غایات الهیاتی ضرورتبخش در حوزه انسانی بحثی به میان آورد، صورتبندی جامعهشناختی برای تبیین کیفیت تحقق نظم اجتماعی در شرایط معاصر، ضمن حفظ خصلت ارادهمندی کنش انسانی، به تقریر بهتر مسئله در میان متکلمان نیز یاری میرساند و مزایای رویکرد امامیه را در زمینه وضعیت بینابین اختیار و جبر، در مقایسه با رویکردهای اشاعره و معتزله تبیین میکند.
E’temadifard S M. Fatalism or Free Will: A Sociological Approach to an Old Conflict. ANDISHE-NOVIN-E-DINI A Quarterly Research 2015; 11 (42) :93-108 URL: http://andishe.maaref.ac.ir/article-1-293-fa.html
اعتمادیفرد سید مهدی. جبر یا اختیار: رویکردی جامعهشناسانه به نزاعی کهن. اندیشه نوین دینی. 1394; 11 (42) :93-108